جدول جو
جدول جو

معنی خود آهن - جستجوی لغت در جدول جو

خود آهن(دِ هََ)
مغفر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش آهنگ
تصویر خوش آهنگ
دارای آهنگ و صدای خوشایند و دل نشین
فرهنگ فارسی عمید
(خُ دَ / دِ آ هََ)
ریزه های آهن. تکه های کوچک آهن. قطعات ریز آهن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ هََ)
آنکه در نغمه های آواز تصرفات نیکو و مطبوع کند. (ناظم الاطباء). مردمان خوش آواز یا موسیقی دان. (لغت نامۀ محلی شوشتر نسخۀ خطی) ، که بگوش خوش آید. (یادداشت مؤلف). گوش نواز.
عالم از نالۀ عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش نوائی دارد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ دَ هََ)
آنکه دهن قشنگ دارد، خوش گفتار. نیکوسخن. ملایم. کسی که با زبانش مردم را نرنجاند
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام رودخانه ایست. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَطْ طِ هََ)
راه آهن. مسیری فراهم آمده از دو خط ساخته شده از آهن که بموازات هم قرار دارند و بروی آن واگن حرکت می کند. رجوع به راه آهن در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
دود کش (حمام مطبخ بخاری) تنوره (گلخن مطبخ)، پارچه سفالی که برای گرفتن دوده جهت ساختن مرکب بالای چراغ تعبیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوب آهن
تصویر ذوب آهن
آهن گدازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود بین
تصویر خود بین
خود خواه، مغرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خط آهن
تصویر خط آهن
راه آهن
فرهنگ واژه فارسی سره
خوش نوا، خوش صدا، موزون، ریتم دار
متضاد: ناموزون
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آهن خشک
فرهنگ گویش مازندرانی